۲۹.۱۲.۸۷

سرود نان - سیمین بهبهانی


چنگی دوره گرد باز آمد

نغمه زد ساز نغمه پردازش

سوز آوازه خوان دف در دست

شد هماهنگ ناله سازش

پای کوبان رسید ودست افشان

دلقک جامه سرخ چهره سیاه

تا پشیزی ز جمع بستاند

از سر خویش بر گرفت کلاه

گرم شد با ادا وشوخی او

سور رامشگران بازاری

چشمکی زد به دختری طناز

خنده ای زد به شیخ دستاری

کودکان را به سوی خویش کشید

که: بهار است و عید می آید

مقدمم فرخ است وفیروز است

شادی از من پدید می آید

این منم پیک نو بهار منم

که به شادی سرود می خوانم

لیک آهسته نغمه اش می گفت:

که نه از شادیم.... پی نانم!....

چنگی دوره گرد رفت و هنوز

نغمه ای خوش به یاد دارم از او

می دوم سوی ساز کهنه خویش

که همان نغمه را برآرم از او...